شـعلــه ســـوزان عـشــق

براي ان مينويسم كه معناي انتظار را ندانست،


چه روزها و شبهايي كه به يادش سپري كردم

براي ان مينويسم كه روزي دلش مهربان بود

مي نويسم تا بداند دل شكستن هنر نيست

نه دگر نگاهم را برايش هديه ميكنم ، نه دگر دم از فاصله ها ميزنم

و نه با شعرهايم دلتنگي ها را فرياد مي زنم

مي نويسم شايد نامهرباني هايش را باور كند

نوشته شده در ساعت توسط .|

هی فلانی!


دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…


 هرجا که دلت میخواهد برو…


 فقط آرزو میکنم


 وقتی دوباره هوای من به سرت زد، آنقدر آسمان دلت بگیرد

 

که با هزار شب گریه چشمانت، باز هم آرام نگیری…


 و اما من…


 بر نمیگردم که هیچ!


 عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،


 که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی

 

 

نوشته شده در ساعت توسط .|


آخرين مطالب
Design By : MohammadDesign.IR

onLoad and onUnload Example